سینماهای تهران

تاریخچه و تصاویر سینماها و محل های نمایش فیلم در تهران

سینماهای تهران

تاریخچه و تصاویر سینماها و محل های نمایش فیلم در تهران

نخستین سالن های سینما در تهران

نخستین سالن های سینما در تهران

بخش چهارم

علی وکیلی چهره موثر و سرشناس دیگری از نسل اول سینما داران ایران است . او هنوز هفده سال داشت ( متولد 1266 ) و در مدرسه  آلیانس درس می خواند که تجارت را تجربه کرد و تاجر موفقی شد . ...

... نخستین نشانه و مدرک حاکی از ارتباط وکیلی با سینما به 1303 باز می گردد :

" در سال 1303 من و آقای احمد لیستر برای پاره ای کارهای تجارتی به بغداد رفتیم . در این شهر یکی دو سینمای آبرومند و مجهز وجود داشت که فیلمهای نسبتا خوبی نیز نشان می دادند . چند شب بعنوان تفریح به این سینماها رفتیم . فیلم ها با این که صامت و کهنه بودند ولی چنان تاثیری بر روحیه ما دو نفر بجا گذاشتندکه همانجا تصمیم گرفتیم وسایل اینکار را خریداری  و به ایران بیاوریم .بهر حال ما دو نفر با هم شریک شدیم و مقداری فیلم ،وسایل نمایش ،عکس و غیره از بغداد خریدیم و به ایران آمدیم . در تهران آقای لیستر از همکاری و مشارکت در اینکار صرف نظر کرد و من ناچار سهم او را خریدم و به تنهایی تصمیم به تاسیس سینما گرفتم . در آن سالها بهترین سالن که در تهران وجود داشت گراند هتل ( محل فعلی تماشاخانه تهران در لاله زار ) بود . این سالن را به ماهی 40 تومان اجاره کردم تقریبا 1000 تومان هم برای خرید صندلی ،دکوراسیون و تزئینات داخلی سینما خرج کردم تا سالنی نسبتا آبرومند و مجهز بوجود آمد . بلیط ورودی در سه درجه ،یک ،دو و سه قرانی بود . در قسمت سه قرانی که بقول امروزیها لژ سینما محسوب می شد در حدود 100 و در درجات پائین تر 400 صندلی قرار داشت . از تزئینات و دکوراسیونی که امروزه در سینماها بکار رفته در سینمای ما خبری نبود . سر در ورودی آن با یک تابلو دو متری سیاه رنگ که روی آن فقط نوشته شده بود گراند سینما تزئین یافته و در راهروها و مدخل سالن نیز چند لوستر معمولی برای تامین روشنائی دیده می شد . ... "

... وقتی توجه و اقبال بانوان را به سینما شاهد شد به ایجاد سالن ویژه ای برای آنان وسوسه شد و سالن مدرسه ی دخترانه ی زرتشتیان ( خیابان نادری ،نوبهار ) را که یک بار نیز امتحان این کار را به صورت ناموفق داده بود ،افتتاح کرد . ...

... سالن وکیلی برای بانوان به دلایل نامعلومی ،علیرغم امتیازاتی که جهت بانوان قائل شده بود ،مورد استقبال قرار نگرفت و او مدتی بعد به ناچار سالن را تعطیل کرد . وکیلی که همواره در پی ابتکارات تازه ای برای کارش بود ،چند ماه بعد به فکر تاسیس سالن تازه ای برای خانم ها و آقایان تواما پیش آورد و بالکن سینمایش را اختصاص به بانوان داد .

" اعلام گراند سینما و ورود خواتین

چون موسس گراند سینما برای خدمت بنوع ،قسمتی از سالن را مخصوص خانم های محترمه نموده لذا امشب عموم اهالی را دعوت به تماشای فیلم های جدید الورود و بی نظیر خود می نماید ... "

... وکیلی ضمن آماده کردن مقدمات تاسیس سالن تازه اش ،سینما سپه ،برای ایجاد تنوع ارکستری را به استخدام در آورد که در فواصل نمایش فیلم ها - آنتراکت - آهنگ های ایرانی می نواخت . ...

... وکیلی در نیمه دوم 1309 ،پس از انتشار شماره دوم مجله  سینما و نمایشات ،چون به شدت درگیر فعالیت در شرکت های دولتی شد ،اداره ی سالن های سینما را کلا به عهده ی اسحق زنجانی گذاشت و از فعالیت های سینمایی و سینما داری کناره گرفت .

از کتاب : تاریخ سینمای ایران 1357 - 1279 ،نوشته ی جمال امید ،چاپ اول ،بهار 1374 ،انتشارات روزنه ،صفحات 28 و 29 و 30 .

نخستین سالن های سینما در تهران

نخستین سالن های سینما در تهران

بخش سوم

آرتاشس پاتماگریان که میان مردم به اردشیر خان شهرت داشت ،در 1242 متولد شد . او از ارامنه ی تبریز بود و به وثوق التجار ملقب بود .

... در 1291 ،اردشیر خان سالن خود را در خیابان علاءالدوله روبروی بانک ایران و روس ( فردوسی کنونی ،روبروی بانک پس انداز ملی ایران ) و مهمانخانه ی پاریس ( فروشگاه فردوسی ) به راه انداخت . او که به اروپا سفر می کرد فیلم هایش را شخصا از روسیه و فرانسه وارد می کرد . سالنش در طبقه ی فوقانی مغازه هایی بود که یکی از آن ها شیرینی فروشی و متعلق به خودش و شخصی به نام ساکانیان و دیگری کتابفروشی بود که معمولا مورد استفاده ی مسافران خارجی مهمانخانه ی پاریس بود و در اختیار مسیو بارنئود ( یا بارنادوت که عوام او را مسیو " عرناعوط " خطاب می کردند ) و همسرش قرار داد .

دکتر احمد متین دفتری درباره ی سالن سینمای پاتماگریان ( تجدد ) می نویسد :

" ... بوسیله پله تنگی به این بالاخانه می رفتیم ،جاها ده شاهی و یک ریال بود . صندلی هائی بود که پهلوی هم در برابر پرده ردیف شده بودند ،وقتی تماشاگران زیاد می شد ،پاتماگریان یک پیانیست - مرتضی خان محجوبی - و یک ویولونیست - عبدالعلی وزیری ( یا ضیاء مختاری ) - را هم می آورد و تصاویر را همراهی می کردند و روزهایی که تماشاگر زیاد نبود ،خود آرتاشس پاتماگریان پای پیانو می نشست و ضمن نواختن آهنگ تصاویر را هم تفسیر می کرد . " ...

... سالن خیابان علاءالدوله در 1292 تعطیل شد و سالن تازه ای در خیابان لاله زار - گراند هتل ( تئاتر دهقان فعلی ) افتتاح گردید . سالن گراند هتل متعلق به باقاروف ( باقر اف ) بود و  مقابل مطبعه ی فاروس ( و سینمای فاروس ) قرار داشت . ...

... در تیر 1294 ،اردشیر خان بار دیگر سالن تجدد را این بار  با نام " مدرن سینما " بازگشایی می کند .

" نمایش تازه و مهم بزودی در خیابان علاءالدوله مقابل مهمانخانه پاریس نمایشی موسوم به مدرن سینما تشکیل خواهد شد . ... "

روایت دیگری که از سالن تجدد ( مدرن سینما ) که می بایست مربوط به بازگشایی آن در 1294 باشد ،مربوط به علی جواهر کلام است : " سالن تجدد ،سالنی 11 * 5 متر بود و هشت ردیف صندلی داشت که مجموعا 80 نفر تماشاگر در آن جا می گرفت .پرده سینما از پارچه چلوار سفید درست شده  و اندازه ای بسیار کوچکتر از پرده های فعلی داشت یعنی 3/5 * 2 متر . بلیط ورودی سینما هم دو ریال بود و هر روز بود و هر روز فقط یک نوبت فیلم های صامت یکربعه به نمایش در می آمدند . ... "

... در 1296 اردشیرخان سالن جدیدی را با نام سینما خورشید افتتاح کرد .

" سینما خورشید در خیابان علاءالدوله آپارتمان اردشیر خان روبروی بانک روسی از شب سه شنبه بیست و هشتم شهر جاری دائر می شود با فیلم های جدید جنگ بین المللی بری بحری از ساعت هشت الی ساعت دوازده همه شب دائر است . "

بلیط های سینما خورشید یک ،دو و سه ریال بود و درآمد سینما بین سی تا چهل تومان در روز در نوسان بود .تا این که فیلم های پاتماگریان به پایان رسید و چون حاضر به کرایه ی فیلم های تازه نبود ،سینما خورشید مجددا تعطیل شد . اردشیر خان یک بار دیگر نیز در زمینه  سینما داری تجربه کرد و آن هم ایجاد سینمای هوای آزاد در خیابان امیریه در تابستان 1299 ،در زمان رئیس الوزرایی سید ضیاء بود . ...

... در همین زمان اردشیرخان باغی را که بین خیابان ارامنه و امیریه قرار داشت و قبلا قهو خانه و تیر فروشی بود ،اجاره و شروع به نمایش فیلم کرد . اما هر بار به محض راه انداختن دستگاه نمایش ،برق خیابان دچار اختلال می شد و چراغ ها تقریبا خاموش می شد و چون اقدامات به نتیجه نرسید لذا نظمیه دستور داد سینمای اردشیرخان تعطیل شود . پس از این ماجرا ،اردشیرخان فعالیت های سینمایی اش را رها کرد . و این پایان یک فغالیت مداوم دوازده ساله ی سینما داری بود . در 1307 ،آرتاشس پاتماگریان بیمار شد و برای معالجه به پاریس سفر کرد و در آنجا پس از یک عمل جراحی ناموفق ،در سن 65سالگی  درگذشت .

از کتاب : تاریخ سینمای ایران 1357 - 1279 ،نوشته جمال امید ،چاپ اول ،بهار 1374 ،انتشارات روزنه ،صفحات 27 و 28 .

نخستین سالن های سینما در تهران

نخستین سالن های سینما در تهران

بخش دوم

دوسال پس از میرزا ابراهیم خان صحاف باشی سرانجام این روسی خان بود که توانست سینما را در ایران رواج دهد . مهدی روسی خان ،نام ایرانی یکی از تکنیسین های عبدالله میرزا قاجار است که نام اصلی اش ایوانوف بود . او در مهر 1254 در تهران متولد شد . پدرش انگلیسی و مادرش از تاتارهای روس بود ... .

... از ابتدای رمضان 1325 قمری / 1286 شمسی به نمایش فیلم در عکاسخانه ی خود اقدام کرد . دو آگهی از شروع کار نمایش فیلم روسی خان در روزنامه حبل المتین در فاصله ی یک ماه ( دوم مهر و بیست و سوم آبان 1286 ) وجود دارد :

یک - " خیابان علاءالدوله در عکاسخانه روسی خان ،یک ساعت و نیم از شب گذشته تا شش ساعت پرده های نوظهور بعمل سینه ما توگراف که عکس متحرک تازه ترین اختراعات است تماشا می دهد

... بلیط های واردین دو قران و سه قران . " ...

... با شناخت نسبی که از سینما به دست می آید چهره ی تازه ای وارد کار می شود که آقایوف ( آقایف ) نام دارد . او سالن تازه ای را افتتاح می کند . " در خیابان چراغ گاز قهوه خانه زرگر آباد دستگاه سینما توگراف دائر شده و پرده های نوظهور از قبیل جنگ روس و ژاپن موجود است و از آقایان واردین با کمال احترام پذیرایی می شود . از شب 24 از دو ساعت از شب رفته تا آخر شب حاضر برای پذیرایی هستیم . "

صبح صادق ،ش 166، 1286/8/8


... آقایوف به منظور ایجاد سالنی خاص برای سینما ،قسمت پشتی مغازه ای را در خیابان ناصری ( ناصرخسرو ) در اختیار می گیرد و سالن کوچکی را با بیست صندلی به راه می اندازد و کارش را به طور جدی تعقیب می کند . ...

... روسی خان هم که کارش بالا گرفته ،تصمیم به توسعه ی سالنش می گیرد . او حیاط تالار دارالفنون را که درست مقابل سالن تاجرباشی ( سینمای آقایوف ) است ،در اختیار می گیرد و با نیمکت 150 تا 200 جا ترتیب می دهد . روسی خان برای جلوگیری از گرما روی حیاط دارالفنون را پارچه ی آبی رنگی می کشد و به این ترتیب سالن نمایش جدیدی را به وجود می آورد و همچنین برای رونق کارش یک پیانیست و یک ویولونیست را نیز استخدام می کند که به هنگام نمایش فیلم بنوازند . ...

... روسی خان پس از تاسیس سالن خود در خیابان ناصری ،در تابستان 1287 ،به روسیه رفت و در شهر روستف ،یک صندوق فیلم خرید و پس از پرداخت عوارض گمرکی ،آن را وارد ایران کرد . پس از بازگشت روسی خان چنان اهمیت سینما زیاد شده بود که او در اندیشه ی ایجاد سالن جدیدی بر آمد و طبقه ی فوقانی مطبعه ی فاروس را در ابتدای خیابان لاله زار اجاره کرد و آن را با یاری حیدر خان بمبی ( حیدر عمو اوغلی ) دایر کرد . این سالن که بعدا به نام فاروس معروف شد ،دارای دستگاه مولد برق و بادبزن بود و رستوران و بوفه ی مرتبی  نیز داشت . ...

... روسی خان پس از رهایی از زندان از سالن دارالفنون صرف نظر کرد و سالن جدیدی را در دروازه قزوین ( بازارچه قوام الدوله ) به راه انداخت . قیمت بلیط این سینما 2 و 3 و 5 قران بود . فیلم های این سینما بیشتر روسی بود ولی گاهی نیز آثاری از دو کمدین معروف فرانسوی پرنس ریگادن و ماکس لندر نمایش داده می شد . ...

... روسی خان از موقعیت خوبی برخوردار بود تا این که آزادیخواهان و مشروطه طلبان مجددا به پیروزی رسیدند . محمد علی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد ،و روسی خان که می دانست ایام خوشش با مختل شدن  وضعیت دربار عنقریب به پایان خواهد رسید ،برای آن که غافلگیر نشود ،سالن دروازه قزوین خود را تعطیل کرد  و در سالن فاروس نیز تغییراتی داد . روسی خان مرتجع که هواخواه استبداد بود تحمل مجاهدین را نداشت که در سالن فاروس با اسلحه هایشان به دیدن فیلم می آمدند ،بحث می کردند و گاه نیز کارشان به جنجال می کشید . او سرانجام این سالن را نیز در اواخر 1288 تعطیل کرد . ...

( روسی خان گفته است که سالن سینما فاروس بین پانصد تا ششصد نفر گنجایش  داشت که به نظر مبالغه آمیز است . اظهارات خان بابا معتضدی درباره ی این سالن موید همین نظر است . او در خاطراتش می نویسد که سالن فاروس هیجده متر طول و بین دویست تا سیصد نفر گنجایش داشته و برای نخستین بار در ایران روشنایی فیلم بوسیله آرک تامین می شد . )

... سینما فاروس پس از روسی خان در اختیار میرزا اسماعیل قفقازی ( ژرژ اسماعیلیف ) ،محاسب ( حسابدار ) وزارت جنگ قرار گرفت . ...

( فاروس ابتدا در اختیار ژرژ اسماعیلیف و سپس شرکت سینما ایران ( الکساندر لوین ،آرنولد یاکوبسون و امیل سورکوف ) قرار گرفت . )

... روسی خان در 1291 به فرانسه مهاجرت کرد و به خدمت همسر محمد علی شاه  در آمد و تا زمان مرگش ،در خدمت خاندان قاجار در " سن کلو " ( حومه ی پاریس ) بود . او در بیست و هشتم اسفند 1346 درگذشت .

منبع " کتاب تاریخ سینمای ایران 1357 - 1279 ،نوشته ی جمال امید ،چاپ اول ،بهار 1374 ،انتشارات روزنه ،صفحات 24 و 25 و 26 و 32 .

نخستین سالن های سینما در تهران

نخستین سالن های سینما در تهران

بخش اول

نخستین گام برای عمومی شدن سینما ،به وسیله مردی به نام میرزا ابراهیم خان صحاف باشی برداشته شد . این مهم در آذر 1284 روی داد . میرزا ابراهیم خان صحاف باشی در خیابان لاله زار ،روبروی سینما کریستال ،مغازه ی آنتیک فروشی داشت و کارش فروش اشیاء زینتی بود که از ژاپن یا اروپا وارد می کرد ... .

... صحاف باشی در بازگشت به ایران ( حدود مهر 1283 ) نخستین سالن نمایش فیلم را در حیاط پشت مغازه اش دایر کرد ( سه راه مهنا - چهارراه مهنای فعلی در لاله زار نو ،که تا خیابان ارباب جمشید ادامه داشت ) . مشتریان او در این دوره از اعیان ،از جمله اتابک و علاءالدوله بودند و از فیلم هایی که نمایش می داد یکی داستان مردی بود که بیش از صد مرد را وارد کالسکه ی کوچکی می کرد و یا از مرغی بیش از بیست تخم می گرفت . و این فیلم های فانتزی ،نوع معمول کمدی های آن زمان بود .

صحاف باشی در رمضان  1322 هجری قمری ،در اول خیابان چراغ گاز ( امیرکبیر فعلی ) سالنی باز کرد که یقیناً نخستین سالن عمومی سینما در ایران است . معروفست که مقابل درب ورودی سالن نمایش _ دالان سینما _ سه دستگاه جهان نما ،قرار داشت که تماشاگران از سوراخی که در آن تعبیه شده بود ،تصاویری برجسته می دیدند . از فیلم هایی که در این سالن  _ که معمولا فقط شبها باز بود و در آن لیموناد و سایر آشامیدنی ها به فروش می رسید _ به نمایش در می آمد می توان از فیلمی یاد کرد که در آن مردی مشغول جارو کردن کوچه ای است ،در این حال ماشین جاده صاف کنی از راه می رسد و او را زیر می گیرد و جاروکش به صورت باریک و بلند در می آید . بعد از روی چهارپایه ای با تخماخی روی سرش می کوبد و مرد این بار کوتاه و چاق می شود ...

... این سینما یک ماه رمضان فعالیت داشت و بلیتهایش  یک ،دو ،سه و پنج ریال بود . عبدالله انتظام ،یکی از نخستین تماشاگران سینمای چراغ گاز تعریف می کند که وقتی تماشاگران سر جای تعیین شده نمی نشستند ،صحاف باشی که همواره لباده ی بلند سیاه رنگی به تن داشت با صدای بلند می گفت :

" حیا کنید ،بروید سر جایتان ،آهای یک قرانی ها بروید سر جایتان ... "

... ابوالقاسم رضایی ،پسر صحاف باشی ،که خود از مستند سازان بنام سینمای ایران است ،می گوید :

" ... من 5 سال داشتم که پدرم فوت کرد . از او خاطره زیادی ندارم . میدانم مرد قد بلندی بود . یکی از چیزهایی که از او به یاد دارم این بود که او در آن زمان کراوات میزد ،آنزمان در مشهد کمتر کسی کراوات میزد . به همین علت به او " بابی " میگفتند و به من نیز " بچه بابی " اسم گذاشته بودند ،در حالیکه پدر و مادر من افراد متدینی بودند که نماز و روزه آنها هیچوقت ترک نمیشد . بعد از فوت او را در باغ نادری ،

نزدیک قبر نادر شاه دفن کردند و فکر میکنم سال 1300 تا 1301 شمسی بود . "

از کتاب : تاریخ سینمای ایران 1357 _ 1279 ،نوشته ی جمال امید ،چاپ اول ،بهار 1374 ،انتشارات روزنه ،صفحات 22 و 23 و 24

تبریک به مناسبت فرا رسیدن سال 1395

تبریک به مناسبت فرا رسیدن سال 1395

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

سلام و عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن بهار طبیعت و سال نو  به عموم مردم عزیز ایران و آرزوی شادکامی و بهروزی برای همه ی اقوام

و دوستان عزیزم . امیدوارم در سال جدید زندگی عموم مردم راحت تر و با آسایش بیشتری همراه باشد . انشاالله .