سینماهای تهران

تاریخچه و تصاویر سینماها و محل های نمایش فیلم در تهران

سینماهای تهران

تاریخچه و تصاویر سینماها و محل های نمایش فیلم در تهران

سینما سروش

سینما سروش

نام پیشین : مولن روژ

آدرس : خیابان شریعتی ( کوروش کبیر ) ،بالاتر از خیابان طالقانی ( تخت جمشید ) ،نرسیده به خیابان بوشهر

مالک اولیه : جمشید شیبانی (به نقل از کتاب:تاریخ سینمای ایران ،از آغاز تا سال 

1357،نوشته ی مسعود مهرابی،انتشارات فیلم،چاپ پنجم،زمستان 1368،صفحه ی 488)

طراح اولیه:حیدرقلی خان غیابی شاملو(به نقل از:setavin.com/946)

مالک فعلی : مرتضی مطلق

تاسیس : سه شنبه 1335/07/24،با نمایش فیلم بند باز

ظرفیت اولیه : 709 نفر (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 39)

تلفن : 77502929

یک آمار جالب از تعداد تماشاگر و میزان فروش سینما مولن روژ در سال 1355

تعداد تماشاگر:363000 نفر

میزان فروش:15220000  ریال

از کتاب:اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش)،جلد سوم،

صفحه های 1384و1385،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379


سینما مولن روژ بعداز ظهر پنجشنبه ششم دی ماه 1335 دچار آتش سوزی شد و در 

مدت دو ساعت و چهل و پنج دقیقه به کلی سوخت.در اثر این آتش سوزی محوطه ی 

داخلی سینما به کلی از بین رفت.سینما نزد شرکت بیمه برای یک سال به مبلغ ده 

میلیون ریال بیمه بود و به گفته ی آقای اخوان این حادثه عمدی نبوده.سرایدار سینما

در این مدت آقای حسن خوانساری بوده.تا هنگام آتش سوزی کلا پنج فیلم در این سینما

نمایش داده شده بود.

به نقل از:روزنامه ی اطلاعات 1335/10/08و1335/11/03

سینما سحر

سینما سحر

نام پیشین : مترو

آدرس : خیابان لاله زار کوچه ی باربد ( فردوسی  _ ملی )

مالک : شمسی زرین حنانه  (به نقل از کتاب:تاریخ سینمای ایران ،از آغاز تا سال 

1357،نوشته ی مسعود مهرابی،انتشارات فیلم،چاپ پنجم،زمستان 1368،صفحه ی 490)

ظرفیت : 130 نفر  (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 42)

تلفن : 33929728

در حال حاضر تعطیل میباشد .


سینما سحر ( مترو ) به روایت بهروز تورانی :

... از این سینماهای به یاد ماندنی در تهران کم نبود : مثل سینما مترو در کوچه ملی در لاله زار که دیوارهایش از دم در تا داخل سالن کاشی کاری بود و کاشی های سفید و صورتی داشت و خود سالن هم که در زیر زمین بود بوی سفیداب می داد و هوایش همیشه دم داشت و صدای بلندگو طوری در هوا می شکست که انگار به آب خزینه برخورد کرده است .

از مجله ی 24 ،شماره ی 18 .


سینما سحر ( مترو ) به روایت ایوب شهبازی :

... زمانی خودم را باز یافتم که جلو سینما مترو ایستاده بودم و محو تماشای ویترین عکس های آن بودم ( این سینما پله های دایره ای شکل داشت که به سمت غرب به پایین می رفت و تا کف سالن دیوارهای اطراف آن پر از لوبی و فوتوبوس بود ( دو یا سه عکس به صورت افقی و مستطیل شکل که مشخصات فیلم در زیر آن نوشته می شد ) همچنین پوستر فیلم های گوناگون و قدیمی تر از آن زمان ،که تماشای همه آن ها جرات و حرکت را از آدم می گرفت ) .

از کتاب : یک روستایی در لاله زار  ،نوشته ی ایوب شهبازی ،انتشارات روزنه کار ،چاپ اول ،صفحه ی 95 .


سینما سحر ( مترو ) به روایت فریدون جیرانی :

... هنوز جغرافیای سینمایی که فیلم هرکول و خدایان را نمایش می داد در ذهنم مانده است . ورودی آن پله می خورد و پایین می رفت . سالن انتظار آن راهروی کوچک و باریکی بود . هنوز یادم هست که پدرم با پای سوخته اش ،از شلوغی و گرمای ناشی از شلوغی آن اظهار نارضایتی می کرد و سالن انتظار سینما را در مقایسه با سالن های سینمای مشهد ،سالنی فرسوده و قدیمی می دانست . سالن نمایش هم سالن کوچکی بود که پرده نمایش هنگام ورود ،سمت راست بود و لژ سمت چپ و بالای سالن . از لاله زار در سال 39 دیگر تصویری در ذهن ندارم ...

از مقاله ی : شانزه لیزه تهران در گذر زمان ،نوشته ی فریدون جیرانی ،دوشنبه 1384/06/21


سینما مترو به روایت ایوب شهبازی:

...عده دیگری هم اعتقاد دارند این سینما مترو بود که کریم ارباب توانست از آن جا،برای اولین بار ،کارش

را شروع کند و به تدریج مالک مطلق نیمی از کوچه ملی شود...یکی از دوستان پا به سن گذاشته من که او

را خوب می شناخت ،تعریف می کرد:بعد از این که آب لوله کشی تهران به کوچه ملی رسید،آقای جواهری 

آب انبار خود را که مربوط به پاساژ جواهری بود،در اختیار محمد کریم ارباب و دوستش حسین علی (معروف به رضا سیاه) که همیشه با هم بودند ،می گذارد(حال چه طور و چگونه ،نمی دانم!).

آن ها به اتفاق ،آب انبار را سر و سامان دادند،آپارات و صندلی و دیگر وسایل سینما را جور کردند و در سال 1325 آن جا را تبدیل به سینما مترو(سحر)فعلی با 120صندلی کردند.تا این که بعد از مدتی ،این طور که می گویند ،تعداد صندلی ها را به 350 رساندند....

...آقای الف.ر،یکی از افراد قدیمی سینما ،که در اوج شکوفایی کوچه ملی ،در آن جا پرسه می زده و بعدها در کوچه ملی ،دفتر پخش فیلم دایر کرده بود،شرح ماجرا را این طور تعریف می کند:"حاج محمود جواهری که تا حدودی ،مالک کوچه ملی بود،اولین کلید طلایی را به دست کریم ارباب داد و آن همان آب انبار تاریک و نمناک بود."

...رضا سیاه همسری داشت به نام شمسی خانم که بعد از مرگ شوهرش ،سینما مترو(سحر) را مثل یک شیرزن مدیریت می کرد...رضا سیاه و همسرش انسان های خوب و خوش قلبی بودند و آدم از مصاحبت شان سیر نمی شد...

... سینماها و تماشاچی های این کوچه با همه جای تهران فرق داشت ،بیچاره کارکنان این سینماها ،به خاطر شروع و پایان بی موقع نظافت ،نظافت که نگو ،فقط تنقلات که نبود ، ... خیلی پیش می آمد در هفته یک بار خانواده شون رو نمی دیدند . به خصوص سینما مترو ( سحر ) که همیشه خدا هیچکس به هیچکس نبود . یعنی سگ صاحبش رو نمی شناخت . همیشه از صبح تا شب ،یک نفر از طرف مدیر سینما ،جلو در ورودی می ایستاد و با تعریف ها  و هیاهوی اغراق آمیزآمیخته با سر و صدای بلندگوی سینما ،مردم را تشویق به خرید بلیط سینما می کرد ،آن هم بدون توجه به کمبود صندلی و تبعات آن ،کیپ تا کیپ سینما را پر می کردند . این سینما هر چه می توانست بلیط سرپایی می فروخت . کسانی هم که در حال نشسته مشغول تماشای فیلم بودند ( حالا یک سانس یا چند سانس ) ،موقع ترک سینما ،صندلی خودشان را که رویش نشسته بودند ،به آن هایی که کنار دیوار سرپا ایستاده بودند به قیمت یک تا دو ریال  و حتی بعضی مواقع که سینما فیلم خوبی نشان می داد و شلوغ تر از همیشه بود تا سه ریال می فروختند . ...

... مرحوم حسن نعمتی کارگر سینما مترو می گفت : همیشه چند تا صندلی ارج و چوبی در پس پرده داشتیم که یواشکی ،آن ها را به افراد سرپایی کرایه می دادیم . آن هایی که صندلی خالی گیرشان نمی آمد ،به ناچار تا پایان نمایش فیلم ،همان طور ایستاده فیلم می دیدند .

از کتاب : حکایت مردان خاکستری سینما ،نوشته ی ایوب شهبازی ،انتشارات روزنه کار ،چاپ اول ،1394 ، 

صفحه های 53،58،59،67و68،121و122.


یک آمار جالب از تعداد تماشاگر و میزان فروش سینما مترو در سال 1355

تعداد تماشاگر:225000 نفر

میزان فروش:4515000 ریال

از کتاب:اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش)،جلد سوم،

صفحه های 1390و1391،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379

سینما فرحناز

سینما فرحناز

آدرس : میدان بروجردی ،خیابان بروجردی ،نبش کوچه ی شهید مقیمی

مالکان : محمد حسین راستی و کمال دانش و محمود امینیان و حسین افروخته 

(به نقل از کتاب:تاریخ سینمای ایران ،از آغاز تا سال 

1357،نوشته ی مسعود مهرابی،انتشارات فیلم،چاپ پنجم،زمستان 1368،صفحه ی 490)


گزارش خبرنگار مجله ی گزارش فیلم ،از سینما فرحناز در سال 1377

میدان بروجردی:از ضلع جنوبی میدان بروجردی خیابان باریکی منشعب می شود

که ساختمان سینما فرحناز در ابتدای آن قرار دارد.از خوار و بار فروشی نزدیک 

سینما درباره  آن می پرسیم:اتفاقا متوجه می شویم او(علی شاه میری) زمانی بوفه

سینما را اداره می کرد.او می گوید:"مالک اولیه سینما تیمسار شراره بود که آن را

به سه نفر فروخت.بعد از انقلاب سینما ابتدا به بنیاد شهید و سپس بنیاد کوثر 

واگذار شد.ولی بنیاد شهید دوباره آن را پس گرفت و حالا هم در اختیار ورثه 

صاحبان واقعی است.از مالکین قدیمی سینما ،محمود امینیان چندی است فوت 

کرده،محمد حسین راستی در شیراز زندگی می کند و حسین افروخته هم در 

بمباران شهید شد.بعد از انقلاب ،سینما فرحناز بین شش ماه تا یک سال کار کرد

ولی حالا ممکن است سینما را بفروشند و تخریب کنند چون چهره محل را خیلی 

زشت کرده است..." و برمی گردم و به سینما فرحناز نگاه می کنم که در رخوت

خواب ابدی فرورفته است.

گزارش زهرا امینی ادیب ،خبرنگار مجله ی گزارش فیلم از سینما فرحناز در سال 

1377

گزارش فیلم،شماره ی 111،صفحه ی 19و94


یک آمار جالب از میزان فروش و تعداد تماشاگر سینما فرحناز در سال 1355

میزان فروش:2180000  ریال 

تعداد تماشاگر:90000 نفر

از کتاب:اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش)،جلد سوم،

صفحه های 1386و1387،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379



سینما سپیده

سینما سپیده

نام پیشین : دیانا

آدرس : خیابان انقلاب ( شاهرضا ) بین خیابانهای وصال و قدس

مالکان اولیه : ناتائیل و آوسن زبولای جدید

طراح:وارطان هوانسیان(به نقل از:setavin.com/946)

مالک فعلی : حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی

تاسیس : 1342

ظرفیت اولیه : 751 نفر  (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 38)

مدیر فعلی : حسین کشاری

تلفن : 66417981 - 66417670

آپاراتچی ها:فریدون آذیش(خبرگزاری ایسنا،1387.06.20)

سالن 2 با گنجایش 84 نفر در سال 1383 افتتاح شد . این سینما یکبار در 1349/10/17 دچار آتش سوزی شد که خوشبختانه زود اطفاءشد. این سینما دارای سالن تابستانی نیز بوده است .


سینما دیانا در کتاب تاریخ سینمای ایران

...[باغدان] یگانیان،مشهور به باغدیک که بعدها کارش را در زمینه ی سینماداری

ادامه داد،از چگونگی تاسیس استودیو دیانا فیلم و ساختن گلنسا می گوید:"من مدیر

فنی سینما هما بودم و به توصیه مهندس  بدیع ،جهت رفع اشکال صدای دستگاه های 

نمایش سینما دیانا به ساناسار خاچاطوریان مراجعه کردم و این مقدمه ء آشنایی و 

همکاری مشترکی بین ما شد.بعد از اینکه ساناسار ،به کار واردات فیلم مشغول شد،

من نیز در سینما دیانا مستقر شده و به همکاری با او پرداختم..."

به نقل از کتاب :تاریخ سینمای ایران 1357-1279،نوشته ی جمال امید،چاپ اول،بهار 1374،

انتشارات روزنه،صفحه ی 229


سینما ستاره

سینما ستاره

نام پیشین : نور

آدرس : خیابان ولی عصر ( عج ) ( امیریه ) ،بالاتر از خیابان قزوین ( ایستگاه فرهنگ ) ،بعد از کوچه ی مقربی

مالکان اولیه: سید کمال دانش جم و سیاوش کریم ارباب (به نقل از کتاب:تاریخ سینمای ایران ،از آغاز تا سال 

1357،نوشته ی مسعود مهرابی،انتشارات فیلم،چاپ پنجم،زمستان 1368،صفحه ی 490)

مالک بعدی:کامران دانش جم(مجله فیلم،شماره ی 218،صفحه ی 28)

ظرفیت : 475 نفر (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 41)

تلفن : 539724

این سینما تخریب شده است .


یک آمار جالب از میزان فروش و تعداد تماشاگر سینما ستاره در سال 1355

میزان فروش:12825000 ریال 

تعداد تماشاگر:411000 نفر

از کتاب:اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش)،جلد سوم،

صفحه های 1386و1387،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379


سینما ستاره ،در کتاب تاریخ سینمای ایران

...نمایش دهکده ء طلایی از چهاردهم بهمن [1343] در گروه تازه تاسیس محمد کریم ارباب(سینماهای ونوس،فردوسی،ژاله،المپیا،

ستاره،شهناز،ماندانا،پرسپولیس و آریا) موفقیتی به دست نمی آورد...

به نقل از کتاب :تاریخ سینمای ایران 1357-1279،نوشته ی جمال امید،چاپ اول،بهار 1374،

انتشارات روزنه،صفحه ی 363


سینما ستاره به روایت ایوب شهبازی

...اکران دو یا سوم  ضربت را در سینما نور(ستاره) واقع در خیابان امیریه(ولیعصر) که متعلق به 

آقای دانش بود ،تماشا کردیم.روحش شاد.هر جا که او را می دیدی، با چهره ای خندان ، همیشه

یک جوک شیرین و خنده دار دست اول در آستین داشت...

از کتاب:حکایت مردان خاکستری سینما،نوشته ی ایوب شهبازی ،انتشارات روزنه کار،چاپ اول،

1394،صفحه ی 133.